به گزارش سافت گذر به نقل اززومیت؛ در ابتدای مقاله از مخاطبان گرامی و بینظیر زومیت استدعا دارم تا به
کمک نظرات ارزشمندشان ما را باز هم در ارایه مقالات اختصاصی یاری کنند تا
بتوانیم در انتهای هر مقاله نتیجهگیری درستی از پیشبینی نسبت به آینده
پیش رو داشته باشیم.
قله نبوغ و خلاقیت: گیتس و جابز
در دهه اخیر شاهد رشد حیرتانگیزی در جهان دیجیتال و محصولات مبتنی بر
منطق یک و صفر بودهایم. بعد از آنکه بزرگان تکنولوژی قادر به فراهم کردن
بستر سختافزاری لازم برای جهش بشر به سوی آینده شدند، نرمافزار و
نرمافزار نویسی برای سوار شدن بر این بستر و رساندن بشر به قله فناوری
وارد کارزار شدند. بشر برای ارتباط با ماشین نیاز به رابط کاربری مناسب
داشت و بدین ترتیب سیستم عامل همانند یک لایه دوسویه، وظیفه ارتباط مناسب
بشر با ماشین را بر عهده گرفت. شاید بارها قصه جابز و گیتس درمورد سیستم
عامل و درگیری تمام ناشدنی آنها را شنیده باشید. قصهای که شخص خوب و بدش،
مبتکر و دزدش هنوز بر کسی آنچنان روشن نشده است. ولی مفهومی که ما از این
حکایت نیاز داریم بسیار والاتر از این گروکشیها است. بیتردید گیتس و جابز
بازیگران اصلی تغییر نرمافزاری و حتی سختافزاری جهان کنونی ما بودهاند و
چه عالی هر یک از آنها در زمانی که چشمان همه بهسوی پیشرفت سختافزار
دوخته شده بود به اهمیت نرمافزار پی بردند.
آنها علاوه بر اینکه اولین بودند بهترین نیز بودند و برای سالها جهان
را وامدار خود ساختند. البته مسیر زندگی این نابغههای فناوری و
بازاریابی به شکلی رقم خورد که گیتس امپراطوری عظیم مایکروسافت را در گستره
کره آبی بنا کرد و سالهای سال بر تخت این امپراطوری تکیه زد در حالی که
در طرف دیگر جابز با انبوهی از نبوغ و خلاقیت در حال دست و پنجه نرمکردن
با انواع و اقسام مشکلات و تجربهاندوزی در میان آنها بود. کسانی که با
جابز آشنایی داشتند هیچگاه از ورود محصولاتی همانند آیپد و آیفون
متعجبزده نشدند چرا که اگر فردی قرار بود این مدل محصولات را به جهان هدیه
کند او فقط و فقط میتوانست جابز باشد. جابز از همان ابتدا بنیان محکمی را
در تفکرات تکنولوژیکی خود پایهریزی کرد و تا آخر عمر به آن وفادار ماند.
این وفاداری روزی او را مدیر عامل با ارزشترین کمپانی جهان کرد و بدین
ترتیب امپراطوری جدیدی در جهان برپا گردید. امپراطوری از ثروت، شهرت و قدرت
و فقط به یاری ابزار علم، نبوغ و خلاقیت.
نوکیا و سرنوشت متأثر از نبوغ جابز
بهتر است بعد از این مقدمه طولانی و ادای احترام به جابز فقید و گیتس
بزرگ به شکل دادن بدنه اصلی مطلب و ریزهکاریهای آن بپردازیم. به زمانی
باز میگردیم که کیفیت و نوآوری در کنار فروش موفق در دستان شرکت فنلاندی
نوکیا چنبره زده بود. چه کسی قادر است چشمان حقیقتبین خود را به آنچه که نوکیا در
صنعت ارتباطات سیار و گوشیهای مدرن به جهان اهدا کرده است، ببندد. نوکیا
با کیفیت بیرقیب محصولاتش، توان فنی بالا و بازاریابی صحیح، جایی برای عرض
اندام دیگر رقبایش باز نگذاشت و تنها قطب پیروز زمان خود گردید.
ولی مگر برای بزرگان امکان خطا و اشتباه میسر نیست؟ آری هست ولی خطای
بزرگان هزینهای بس گزاف در پی دارد. آیا اینکه نوکیا قبل از ظهور آیفون،
سرخوش از موفقیت، خود را در منطقه آسایش تصور کرد و آنچنان که شایسته بود
برای تولید محصولات انقلابی تلاش نکرد، میتواند دلیلی بر پایان یافتن
روزهای طلایی این شرکت باشد؟ آیا واقعا در آنروزها (سال 2007) دنیای
دلزده از محصولات این شرکت، تشنه محصول انقلابی بود؟ شاید نتوان پایان عصر
طلایی نوکیا را تمام و کمال به اشتباهات آن شرکت مرتبط دانست. مگر N95
نوکیا چیزی از خلاقیت، کیفیت و زیبایی کم داشت؟
حقیقتا جواب این سوالات را فقط در جمله معروف جابز در معرفی آیفون نسل اول و سیستم عامل تازه متولد شده iOS میتوان
یافت. جابز در مراسم رونمایی آیفون اعلام کرد که محصول این شرکت پنج سال
از زمان خود جلوتر است. بهراستی نبوغ جابز و تمامی همکارانش در اپل، باعث
شد دنیا پنج سال زودتر از آنچه که شایستگی داشت با نیاز آیندهاش روبرو
شود.
کاملا درست حدث زدید، اپل بسیار زودتر ازدیگر شرکتها برای برآورده کردن
نیاز کاربران به یک گوشی لمسی تعاملی وارد گود گردید. آنزمان آن نیاز
بهصورت خاموش در کاربران وجود داشت ( به راحتی از گوشیهای لمسی ویندوزی
HTC و گوشیهای لمسی P1 سونی اریکسون میتوان متوجه این موضوع گردید) ولی
این نیاز هنوز به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته بود. اپل دقیقا به این
نیاز خاموش سر و شکل درستی داد و رابط کاربری منحصر بهفرد سیستم عامل iOS
را همانند لباسی درخور بر آن پوشاند ( رویای همیشگی جابز). این نیاز قبلا
توسط هیچ شرکتی به این صورت جدی و شایسته مورد عنایت قرار نگرفته بود و
بدین صورت اپل با شناسایی یک حس مخفی و خاموش در کاربرانش تاریخ ساز شد.
اپل در این زمینه اولین و در حقیقت همانند مدیر عاملش بهترین بود. اینجا
همان نقطهای است که دست از سرزنش نوکیا برداشته و تا حدی با این شرکت
همدردی خواهیم کرد. بیشتر از آنکه اشتباهات نوکیا به این شرکت ضربههای
کاری وارد کند، ظهور ایدههای ناب جابز بعد از سالها پختگی در گوشههای
مغز خلاقش، ضربههای زهرداری بر پیکره این شرکت وارد ساخت.
بهتر است بدانیم معمولا محصولات مبتکرانه برای عرضه بر لبه شمشیر حرکت
میکنند. این محصولات یا به موفقیتهای بزرگی دست پیدا میکنند یا با شکستی
مفتضحانه، انبوهی از سرمایه هزینه شده را به هدر میدهند. شکست در ورود یک
محصول خلاقانه میتواند حاصل اشتباهاتی نظیر عدم ارایه در زمان مناسب، عدم
توجه به نیاز قشر مخاطب و عرضه با کیفیت و پشتیبانی نا مناسب و... باشد.
همه بحثهای بالا صورت گرفت تا بهاین قسمت از موضوع برسیم که خلاقیت
اپل در آیفون و سپس آیپد در راستای ظهور اولین بهمعنای واقعی بود. آیفون و
آیپد در حقیقت اولین و بهترین نوع از محصولات زمان خود بودند نه یک مدل
اصلاح شده از تجربه شرکتهای سازنده رقیب. در اینکه آیفون و آیپد، اولین
گوشی همراه و اولین تبلت ساخته دنیا نیستند، تردیدی وجود ندارد ولی آیا قبل
از اپل شرکتی توانسته بود محصولی حتی با کمترین شباهت به آیفون و آیپد را
با موفقیت پایین در جهان عرضه کند. محصولی که همه جهانیان ببینند و در
نتیجه نیاز خفته آنها بیدار گردد. آیپد دقیقا نقطه اوج هنر بازاریابی اپل و
تیم تحقیق و توسعه این شرکت بود. اپل با آیپد نیاز خفتهای را بیدار نکرد
بلکه آن را بر اساس یک نیاز خفته دیگر بنا کرد.
به قول آرمان عزیز،
این محصول شاید کارهای بسیار محدودی را انجام میداد، اما این کارهای
محدود را بسیار بهتر از ابزارهای دیگر انجام میداد. سیاستِ «انجام کامل یک
مجموعه کار ناقص بهتر از انجام ناقص یک مجموعه کار کامل است» جواب داد و
آیپد کم کم جایگاه خود را یافت و به حیطه کامپیوتر شخصی نفوذ کرد.
تولد آیفون همانند افروختن آتش در انبار سرمایه و آبروی رقبا بود. اپل
یکتنه تمامی شرکتهای عظیم سختافزاری و نرمافزاری جهان تکنولوژی را به
چالش کشاند. سامسونگ، HTC، سونی، موتورولا از جمله شرکتهای سخت افزاری
بودند که در حال رشد در حاشیه فعالیتهای شکوهمند نوکیا قرار داشتند ولی
هنگامی که آب شدن کوه ثروت و سرمایه نوکیا را با چشمان خود به نظاره نشستند
به عمق فاجعه پی بردند و برای فرار از سرنوشت فرمانروای گذشته، تمهیداتی
اثر بخش اندیشیدند.
جالبتراز سرنوشت شرکتهای تولیدکننده گوشیهای همراه، فعالیتهای در
ظاهر بیربط مایکروسافت و گوگل در این زمینه بود. مایکروسافت با ارایه
ناموفق ویستا و کسب تجربه لازم به فروش ویندوز 7 دلبسته بود و همچنان
یکهتاز رقابت در عرصه رایانه در جهان بهشمار میرفت. غول جستجوی جهان،
استاد بلامنازع تبلیغات اثر بخش اینترنتی، گوگل محبوب و کم حاشیه نیز برای
خودش قدرتی دستوپا کرده بود. پس چه بلایی بر سر مایکروسافت و گوگل آمد که
آنها نیز برای عرضه موفق سیستم عامل گوشیهای همراه به تقلا افتادند؟
آینده تکنولوژی در محصولات همراه کم مصرف، زیبا، خوشدست با رابط کاربری
مناسب و تجهیزات سختافزاری بهینه خلاصه میشود و از این رو همه به پیروی
از یافتههای اپل در این زمینه، نسخههای بهروز شدهای از نقشه آینده جهان
را ترسیم کردند. گوگل با سیستمعامل متن باز اندروید توانست
از یک سو قلب دلزدگان از انحصار گرایی اپل را تصاحب کند و در سمت دیگر
شرکتهای سختافزاری بزرگی همانند سامسونگ، سونی و HTC را از بیهویتی و
سردرگمی نجات دهد.
گوگل نقشه نجات آینده خویش و حال شرکتهایی نظیر سامسونگ را در گرو
محصولاتی نظیر اندروید پیدا کرد و بر شتاب واحدهای تحقیق و توسعه خود برای
نشان دادن توان این شرکت در ارایه محصولات نوآورانهای همانند عینک گوگل و خودروهای بدون راننده افزود تا از دامنه موج فراگیر اپل بکاهد.
مایکروسافت نیز با بهرهگیری از تجارب تلخ گذشته در ارایه محصولات
سختافزاری و نرمافزاری ناموفق (در دنیای موبایل) به طراحی و تولید
سیستمعامل روان و زیبای ویندوز فون
روی آورد. اما این سیستم عامل در نسخههای اولیه خود از قدرت لازم برای
رقابت با اندروید و iOS برخوردار نبود و بدین ترتیب موفق به جذب شریک مطرح
سختافزاری نگردید.
نوکیا در سرگردانی گذشته و در آرزوی آینده
حال و روز نوکیای محبوب حکایتی بس شنیدنی است. زمانی که بوکسور دوست
داشتنی شما که سالها در انتظار موفقیتش، فریاد کشیدید با همان ضربه اول
چنان از هوش رود که ماهها برای بیدار شدنش دست به دعا بردارید، آنگاه چه
حالی پیدا خواهید کرد؟ پهلوانی که با اولین رقیب جدی، صحنه را خالی کند
بیانگر روزگاران تلخ نوکیا است. این شرکت بیش از همه خطر اپل را با تمام
وجودش احساس کرد و قدرت نازنینش را در خطر دید طبیعتا بیش از دیگران حیران و
متعجبزده شاهد به گل نشستن کشتی سرمایه و آبروی خود شد. این شرکت همانند
عاشقی حیران بهدور از اتفاقات اطرافش سر در لاک سیمبین فرو برد و با
انواع و اقسام بهینهسازی سعی در فراموشی خاطرات گذشته با معشوق شیرین
کرد.
مایکروسافت نیز دیگر با رقیب ضعیف گذشته که کمترین آزاری برای این شرکت
نداشت روبهرو نبود، بلکه تمام دارایی و اندوخته حال و آیندهی پیش رو را
در خطر میدید. ولی مایکروسافت و ویندوز فون بدون شریک توانای سختافزاری،
با کبریت بیخطر تفاوتی نداشتند. نوکیای خسته و مضطرب از آینده نیز در پی
جانشینی برای سیمبین دست یاری به سوی قطب دیگر نرمافزار جهان، رقیب با
کفایت اپل دراز کرد تا بدین ترتیب وصلت میمونی در جهان تکنولوژی رقم خورد.
این وصلت سرآغازی شد برای تولید سری زیبا ولی ناموفق لومیای نوکیا بر پایه سیستم عامل ویندوز فون و نسخه قابل تحسین ویندوز فون 7.5.
سرآغاز یک نبرد تنبهتن
اندروید به نسخه 4.1 خود رسیده است. رابط کاربری شکوهمندانه، نوآوری و
خلاقیت Google Now و حمایت سختافزاری ابرقدرتی همانند سامسونگ، نوید یک
فاتح پیروز در نبرد مدرن کنونی را میدهد. در دیگر سمت میدان، ویندوز فون 8
با بهرهگیری از هسته ویندوز 8 و رابط کاربری مبتنی بر کاشیهای زنده و
بهرهگیری از سابقه درخشان نوکیا چشمان منتظر و خوشبین دوستداران ویندوز
را بهدنبال دارد. اپل در سوی دیگر میدان، مست و شادمان از نبردهای گذشته
بر طبل پیروزی میکوبد و با انبوهی از طرفداران متعصب خود که ساعتها در
انتظار نشستن را برای محصول جدید این شرکت به کتاب رکوردها سپردهاند، برای
دشمنانش رجز میخواند. آیا پیروزی در این نبرد به یک قهرمان انقلابی نیاز
ندارد؟ کدامیک از مبارزان بالا میتوانند در این نبرد پیروز شوند؟
این نبرد لزوما به یک پیروز واقعی نیاز ندارد بلکه میتواند بدون
اتفاقات خاصی، به رویه گذشته بازگردد. بازگشت به رویه گذشته شاید فاتح
بزرگی برای نتیجه این نبرد به جهان معرفی نکند اما بازنده بزرگی همانند
نوکیا و مایکروسافت خواهد داشت. مایکروسافت با توجه به پیشبینیها، در
بازار PC و با ویندوز 8 قادر
است سالهای بیشماری را برای حیات با عزت خود تضمین کند و این شکست به
معنای پوچی مطلق نخواهد بود. بهعلاوه مایکروسافت هنوز چشم و امیدی هم به
دیگر تولید کنندههای موفق نظیر سامسونگ دارد و این امید را با گذاشتن پستی
برای معرفی اولین گوشی ویندوز 8 جهان، ساخته سامسونگ در بلاگ رسمی خود پیش
از مراسم Unpack سامسونگ نشان داد. اما نوکیا جهان غریبی دارد. نوکیا تمام
توان، سرمایه و آبروی خود را برای پیروزی در این نبرد هزینه کرده است و
شکست در این میدان برابر با از بینرفتن این شرکت و بربادرفتن آرزوهای
تمامی دوستداران وفادارش خواهد بود.
چه تعداد از کاربران گوشیهای همراه هنگام کار با گوشی خود دستکش بهدست
دارند؟ آیا کاربران از سرعت پایین رفرش نمایشگرهای خود بهستوه آمدهاند؟
آیا نمایشگرهایی همانند AMOLED سامسونگ در نور شدید آفتاب نیاز کاربرانشان
را برطرف نکردهاند؟ چه تعداد از کاربران به عکاسی با کیفیت در شب و آنهم
با گوشی خود نیاز دارند؟
آیا به نظر شما، نوکیا با این امکانات سختافزاری حقیقتا مبتکرانه ولی،
نه انقلابی میتواند پیروز میدان ترسیم شده در سطور بالا گردد؟ این امکانات
برای کاربران معمولی بیشتر به یک انقلاب شباهت دارد یا به یک بهینهسازی
قابل تحسین؟
اپل در سال 2007 با یک طوفان عظیمی از تکنولوژی رهسپار مبارزه با سلطنت
نوکیا شد و توانست آن را نابود کند، اما تکنولوژیهای معرفی شده نوکیا توان
ایجاد حتی نسیمی در برابر قدرت و تسلط کنونی آیفون و اندروید را دارا
میباشند؟ حتی این تکنولوژیها برای تغییر در عادت و نگرش کاربران توانایی
لازم را در اختیار دارند؟
بیشک امید تمامی نوکیا دوستان به اسلحه توانایی است که مایکروسافت برای
لومیا تدارک دیده است. آیا این اسلحه توانا یعنی ویندوزفون 8، پا را از
زمان خود فراتر گذاشته است یا حقیقتا تنبهتن رقبای خود در حال حرکت است؟
بهنظر نگارنده این سطور، نوکیا دستآورد عظیمی را با تکنولوژیهای
معرفی شده در اختیار جهان قرار داده است و این شرکت به کمک قدرت فوقالعاده
ویندوز فون8 (که بنده بیصبرانه انتظار ورودش را میکشم) قادر است
گوشیهای شاخصی را به بازار روبهرشد گوشیهای همراه معرفی کند. اما
علیرغم این مسایل، دستاوردهای معرفی شده برای بازگرداندن نوکیا بهعنوان
بازیگر مطرح در صنعت گوشیهای همراه و رقابتی شانه بهشانه با آیفون و
اندروید کافی نخواهد بود و انتظار جهشی وسیعتر در نگرش نوکیا به آینده
گوشیهای همراه، انتظار معقولی است.